هواللطیف. چند ماه پیش تعجب کرده بودم از این همه نیامدن و حالا هم همینطور. اینجا تنها و تنها و تنها جاییست که می توانم حرف بزنم و خیالم راحت باشد که تو می دانی و میخوانی خدایم. بی کسی را حالا فهمیده ام. حالا که در روزمرگی هایم و حرف و نقل و بحث و جدل هایمان هیچ کسی را ندارم که بتوانم ذره ای به او اطمینان کنم و حرف هایم را بزنم و کمک بگیرم و م کنم. هیچ کسی نیست که حرف هایم را بی منظور و بی طرفانه گوش بدهد و من چقدر چقدر چقدر تنهایم. 89- ناسازگاری های خسته کننده!
88- خدایی هایت را محتاجم مهربان ترینم
87- سرنوشت نفرین شده ی من
حرف ,حالا ,چقدر ,بی ,هایم ,کسی ,بزنم و ,تنها و ,حرف هایم ,هایم را ,و حرف
درباره این سایت